ãØÇáÈ ãÑÊÈØ
äÙÑÇÊ Çíä ãØáÈ
ᕼIᒪᗩ | 14:50 - 1394/10/13/7 |
چیـزی نمیـخـوآهَم جـز . . . یـکــ اتــآقِ تـآریک یـکـ مـوسیقـے بے کَلآم یـکـ فنجـآن قهـوه بـهـ تَلخـی ِ زهـر ! وَ خـوآبـے بـه آرآمـے یـکــ مـَرگ هَمیشـگـے |
رقیه | 13:41 - 1394/10/13/7 |
وقتی آدم از خاکه تعجبی نداره که کرم داشته باشه :| |
ᕼIᒪᗩ | 13:07 - 1394/10/13/7 |
من نبودم و تو بودی ، بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی ، حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم ، هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی بینمت ، ببخش تمام نادانیها و نفهمی ها و کج فهمی هایم را، اعتراض ها و درشتیهایم را ، و هر آنچه را که آزارت داد دستانت را می بوسم و پیشانیت را ، که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود ، خاک پایت هستم تا هست و نیست هست به حرمت شرافتت می ایستم و تعظیم می کنم |
ᕼIᒪᗩ | 13:06 - 1394/10/13/7 |
خدایـــا ! به بزرگیـــــت قســـم … توعکس های دست جمعی … جای هیچ پدر و مـــــادری رو خــالی نذار … آمیـــــن |
ᕼIᒪᗩ | 13:06 - 1394/10/13/7 |
گفــت : با پدر یه جمـــله بســـاز گفتــم: من با پدر جمله نمیســازم ، دنیــــــــامو می سازم |
ᕼIᒪᗩ | 13:06 - 1394/10/13/7 |
دخـتــَــر کـه بــاشی میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ آغــوش گــَرم پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی چه بـاشه چـه نبــاشه قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته |
ÂÎÑíä ãØÇáÈ
یک دل و اینهمه... (1396/10/09 )
اینو راس میگه...دیدم ک میگم... (1395/10/25 )
:( (1395/10/22 )
... (1395/10/20 )
موهامو زدم..... (1395/09/16 )
حیا... (1395/09/06 )
هی.... (1395/08/11 )
.... (1395/06/09 )
هه (1395/05/01 )
هه... (1395/05/01 )
دیگه نه (1395/05/01 )
والا....... (1395/04/29 )
هی.... (1395/04/29 )
:( (1395/04/29 )
هیس.. (1395/04/28 )
اینجوریاس (1395/04/28 )
والااااااااا.. (1395/04/28 )
هه... (1395/04/28 )
والا....... (1395/04/28 )
کنکورمممممم تموم شد (1395/04/25 )
......
.....
......
برداشت:اگه نمیتونی گوه بخوری، گوه میخوری گوه بخوری .